ایستگاه

موضوع این وبلاگ شعر و ادبیات می باشد

ایستگاه

موضوع این وبلاگ شعر و ادبیات می باشد

از ستایش نیزه پراکنی- شعری از برشت

وقتی سوپ ته می کشد


امیدتان نیز بر باد می رود


تردید آغاز می شود.


خیلی زود می فهمیدکه


جنگ، جنگ شما نیست


پشت سرتان دشمن واقعی را می بینید.


تفنگ ها بر می گردند.


شروع می شود:


               جدال بر سر سوپ


امیدواران-شعری از برشت

چشم انتظار چیستید؟


که کران بگذارند با آنهاسخن بگوئید؟


که شکم پرستان


چیزی به شما ارزانی کنند؟


که گرگ ها به جای پاره کردنتان


به شما نان خورشتی بدهند؟


که ببرها از سر مهربانی


دعوتتان کنند که دندان هاشان را بکشید؟


چشم انتظار این هستید؟

دود-شعری از برشت

خانهء کوچک زیر درختان، کنار دریا


از دودکش بام،دود بالا می آید.


اگر دود نبود


چه ملال انگیز بود


خانه،درختان و دریا.

ژنرال...!

ژنرال،تانکت قوی ترین خودروست

جنگلی را فرو می اندازدو

هزاران نفر را له و لورده می کند

اما یک عیب دارد:

نیاز به یک راننده دارد.



ژنرال، بمب افکنت قوی است

 از توفان سریع تر پرواز می کند

از یک فیل بیشتر بار می کشد

اما یک عیب دارد:

نیاز به یک خلبان دارد.



ژنرال، از آدم ها استفاده های زیادی

می شود کرد،

او می تواند پرواز کندو میتواند بکشد

اما یک عیب هم دارد:

می تواند بیندیشد.