ایستگاه

موضوع این وبلاگ شعر و ادبیات می باشد

ایستگاه

موضوع این وبلاگ شعر و ادبیات می باشد

بر چه نظاره می کنید

بر چه نظاره می کنید  

گلادیاتور ها مرده اند 

جنگی نیست  

جنون توحش است این که می بینید 

مردی اویخته چون اونگ 

با چشمها ی باز  

و دهانی خشکیده متعجب 

و فریادی ما سیده بر لبها 

به چه گوش فرا می دهید 

ابلهانه اینچنین 

سمفونی وحشت است اینکه می شنوید 

فریادهای آخرین 

به دنبال چه می گردید 

به دنبال کدام شور؟کدام جنون؟  

در سرزمین من مردانی هستند 

مردانی وحشتزده 

گیج 

در چهارراههای سرگردانی 

پشت چرا غهای قرمز 

شادمانی را جستجو میکنند 

و نمی یابند 

جز افیون پریشانی 

و فریادهایشان 

چون زوزه گربه های خشمگین 

گم میشود 

در هوای دودی و دم کرده شهر  

که می گستراند 

آواز تنهایی شان را 

و

 خون  

خون 

 خون گرمشان 

بر اسفالت های خیابان 

شاید که تیغ 

آرامش گم شده شان باشد 

در این دوزخ سرای وحشت 

به چه نگاه میکنید ای عابران ساکت 

گلادیاتورها مرده اند

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد