ویسواواشیمبورسکا شاعرمحبوب من در گذشت
از همان وقتها که کودکی بیش نبودم دوست نداشتم پیر شوم وهمیشه آرزو داشتم قبل از اینکه پیر و ناتوان و موجودی قابل ترحم شوم زندگی را ترک کنم وقتی با شیمبورسکا آشنا شدم که با وجود هشتاد و چند سال سن ذهنی تازه و زیبا داشت به خودم گفتم انگار پیر شدن انقدر ها هم بد نیست مثل اینکه میشود پیر شد ولی همچنان تازه بود.
او ساده وعمیق شعر می گفت شاعری ساکت و کم گو بود واهمیت اوبرای من نه به دلیل جایزه نوبلی که در سال 1996 برنده شد بلکه به دلیل نگاه عمیق و انسانی اوست .
غمگین