ایستگاه

موضوع این وبلاگ شعر و ادبیات می باشد

ایستگاه

موضوع این وبلاگ شعر و ادبیات می باشد

ملوانان

بادبان ها را بکشید!

باد موافق می وزد

از ساحل دورشاید

پای بکوبید ملوانان!

 بر عرشه های انتظار

در روز های آفتاب داغ

وژرفناهای سرد

گم شده در افق های ناپیدا

شب زنده داران!

 درنیمشب های تیره طوفانی

 گوش سپرده به

آواز مبهم دزدان دریایی

گمشده در همهمه غریب اموج

نگاه کنید!

ستاره شمالی

سرک میکشد انگار

 چشمک زنان

از پشت ابر ها

به تماشا بیایید!

فانوس دریایی

 سو سو می زند گویا

از دور دست

و می خوانند بر ساحل دور

مردمان، چشم انتظارو بی شکیب :

در یا نوردان در راهند

با چهره های آفتاب سوخته

و دست های خسته

پای  بکوبید!

خط کش ها

خط کش ها برای چه ساخته شده اند؟


برای اینکه خط بکشند


خط بکشند


میان جنگل و آفتاب


میان باران وکویر


میان سرزمین من


 سرزمین تو


میان من وتو


پاک کن ها برای چه ساخته شده اند؟


برای اینکه پاک بکنند


پاک بکنند


و مداد های رنگی..

راننده

راننده راهو خوب نمی دونه


گمونم تازه بیکار شده!

 


بغل دستیش چه خوشحاله


گمونم تازه سر کار رفته !

بوی بهار

 

 

بوی بهار می آید


از دست های ستبروتهی


و نگاه پرسشگر تو


بوی چیزی تازه


بوی خوش لبخند


بر چهر ه انکه نگاهت را پاسخی خواهد داد


بوی فردا می آید


ازبازوان شگفت در زنجیرت


که  به هیچ می گیرند


متر سکهای پرشده با اسکناس


و اوراق  بی بها را


بوی گل و شکوفه


از کوچه های غزل محله


تا وال استریت

 

 

*غزل محله نام کارخانه وهمچنین محله ای کارگری در قاهره است جایی که اولین بار عکس حسنی مبارک در ان جا پاره شد

 

 

بستنی قیفی

هی!

چی میل داریدآقا؟

تو برج میلاد

بستنی با پودر طلا؟

یا بستنی قیفی

بارویاهای طلایی

تو خیابونا!