ایستگاه

موضوع این وبلاگ شعر و ادبیات می باشد

ایستگاه

موضوع این وبلاگ شعر و ادبیات می باشد

ژنرال...!

ژنرال،تانکت قوی ترین خودروست

جنگلی را فرو می اندازدو

هزاران نفر را له و لورده می کند

اما یک عیب دارد:

نیاز به یک راننده دارد.



ژنرال، بمب افکنت قوی است

 از توفان سریع تر پرواز می کند

از یک فیل بیشتر بار می کشد

اما یک عیب دارد:

نیاز به یک خلبان دارد.



ژنرال، از آدم ها استفاده های زیادی

می شود کرد،

او می تواند پرواز کندو میتواند بکشد

اما یک عیب هم دارد:

می تواند بیندیشد.




سیاه جامه

نگاه کن   !

سیاه جامه  

به تاراج می برد

واژه های سرخت را

باد

باد بی امان


سیاه جامه

نگاه کن!

پیچنده بادگریز پا

برجا نمی گذارد

رد ی از گامهایت

براین شنزارشتابان


نگاه کن !

می رباید 

از دستانت  

 چه آسان

 باد بادک رنگین رویاهامان را


 نگاه کن !

فراموش می کنیم

  اشک های مان را 

و به خاطر می سپریم  

باد   

باد بی امان را

رویای رنگین کمان

با رویای رنگین کما ن

رنگ  پاشید

 بر بوم هستی اش

آن قدر

که سیاه شد!

دگر گونی-برتولت برشت

اگر تا ابد می ماندیم


هرچه هست دگرگون می گشت.


از آن جا که جاودان نیستیم


چه بسا چیزها که دست نخورده می مانند.

چه کسی رویایم را می دزدد

چه کسی رویایم را می دزدد

این من هستم شاید

در سکون خاکستری لحظه های گیج

 و جان خستگی سال های خون وجنون

این تو هستی شاید

 با زمزمه های تلخ

بی هیچ که بدانی

و شاید او

با  نگاهی پرسشگرو پر تشویش

وآنها شاید

 با رشکی

 بر رنج و شادی بی پایانی

که غرق میکند مرا

درژرفای نا پیدای اقیانوس ها

و می کشاند

تا قله های گم شده در مه

شاید فاصله ها

فاصله ها

که می پوسانند

 در سکوت عقربه های بی حرکت

و جاده های بی مسافر

هر آرزوی کوچک ناممکن را